- شیر افکن
- پرزور، شجاع، دلیر، آنکه شیر را بر زمین افکند و از پای در آورد
معنی شیر افکن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غلبه بر شیر، دلاوری دلیری
تشک نهالی زیر انداز، مقامی است از موسیقی کوچک
پرتاب کننده تیر از کمان
شیرانداز، شیراوژن، کنایه از دلیر، دلاور
بار انداز
تشک نهالی زیر انداز، مقامی است از موسیقی کوچک
شجاع و نیرومند که پیل را بر زمین زند
آنچه که شیر بپاشد، قطره ریز: هوی هوی باد و شیر افشان ابر
آنچه یا آنکه قدرت به زمین زدن پیل را داشته باشد، نیرومند، پیل اف کننده، برای مثال چه صعب رودی، دریانهاد و طوفان سیل / چه منکرآبی، پیل افکن و سواراوبار (فرخی - ۶۳)
شید افکن
بنیان کن، ویران سازنده
آنچه سر را جدا سازد و بر زمین افکند، شمشیر تیغ: اندر نیام از پی تجهیز دشمنان دارد سر افکنی که به جوهر مرصع است (شرف شفروره المعجم 264: 1)
بنیان گذار، بنیاد نهنده، پی افکننده
گوشه ای در دستگاه ماهور، زیرانداز، تشک، نهالی، فرش
تشک، نهالی، مقامی است در موسیقی